کد مطلب:231611 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:214

احتجاج حضرت رضا با نصاری
بعد از این حضرت رضا علیه السلام متوجه جاثلیق شد و فرمود آیا انجیل مردم را به نبوت حضرت رسول محمد صلی الله علیه و آله دلالت نكرده است؟

جاثلیق گفت اگر دلالت كرده بود ما آن را انكار نمی كردیم، امام فرمود معنی «سكینه» در سفر ثالث چیست؟

جاثلیق گفت او یكی از نامهای خداوند است كه ما نمی توانیم آن را اظهار كنیم

حضرت رضا علیه السلام فرمود اگر من روشن كردم كه او نام محمد است و عیسی نیز به آن اقرار كرده و بنی اسرائیل به وی مژده داده است اقرار می كنی و منكر نمی گردی؟

جاثلیق گفت اگر ثابت كنی اقرار می كنم، زیرا من نمی توانم انجیل را رد كنم؟



[ صفحه 623]



امام رضا فرمود اینك سفر ثالث انجیل را كه در آن نام و ذكر محمد (ص) آمده بگیر تا مطلب بر تو روشن گردد و حق آشكار شود.

در این هنگام امام علیه السلام سفر ثالث را خواندند تا به نام محمد (ص) رسیدند، و فرمودند ای جاثلیق این پیغمبر با این وصف در این جا كیست؟

جاثلیق گفت صفت او را بیان كنید، فرمود من او را وصف می كنم همان طور كه خداوند وصف كرده است، و او صاحب ناقه، و عصا، و كساء است، و هم او پیغمبری است كه در توراة و انجیل نام او آمده.

آن پیغمبر پیروان تورات و انجیل را امر به معروف و نهی از منكر می كند، و چیزهای گوارا و طیب و طاهر را برای آنها حلال و خبائث و پلیدیها را برای آن جماعت حرام می كند، و سنگینیها و بدعت ها را از آن ها دفع می كند، و آنچه را كه خود اختراع كرده و از نزد خود تشریع نموده اند باطل می سازد، و یهود و نصاری را به راه راست و طریق مستقیم هدایت و ارشاد می نماید.

ای جاثلیق تو را به حق عیسی روح الله سوگند می دهم آیا این صفات را در انجیل برای این پیغمبر مشاهده می كنی.

جاثلیق در فكر فرو رفت و سر خود را پایین انداخت، و می دانست اگر مطالب انجیل را منكر شود كافر است.

گفت: آری این صفات در انجیل هست، و عیسی به این پیغمبر تصریح كرده و من اقرار دارم كه این صفات بر محمد منطبق است.

سپس فرمود: اینك سفر دوم را بگیرید تا من صفات وصی او و دخترش فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را برای شما بیان كنم.

هنگامی كه جاثلیق و رأس الجالوت این كلمات را شنیدند یقین كردند كه آن جناب به تورات و انجیل عالم است.

گفتند: به خداوند سوگند مطالبی ذكر كرد كه ما قدرت نداریم آن را رد كنیم،



[ صفحه 624]



مگر اینكه انجیل را منكر گردیم و یا تورات و زبور را رد كنیم، و موسی و عیسی به نبوت محمد مژده داده اند.

جاثلیق گفت: ما نمی توانیم به نبوت محمد اقرار كنیم، زیرا شك داریم كه آن محمد شما باشد.

حضرت رضا فرمود: به شك و تردید احتجاج می كنید، آیا خداوند قبل از عیسی و یا بعد از او از فرزندان آدم كسی را به نام محمد به عنوان رسالت برگزیده است؟ و آیا غیر از محمد ما پیغمبر دیگری مبعوث شده كه شما در آن شك و تردید داشته باشید؟

جاثلیق و هم فكران او از پاسخ فروماندند، و گفتند: ما نمی توانیم به گفته های شما معتقد گردیم و اگر قبول كنیم از روی كراهت در اسلام داخل شده ایم.

حضرت رضا (ع) فرمود: ای جاثلیق تو در امان هستی و اگر مسلمان گردی در پناه خدا و رسولش می باشی، و از ما به شما صدمه و ناراحتی نخواهد رسید، و در آسایش زندگی خواهید كرد.

جاثلیق گفت: پس اكنون كه ما را تامین كردید بدانید كه نام محمد و وصیش علی، و دخترش فاطمه، و فرزندانش حسن و حسین در انجیل و تورات و زبور آمده است.

حضرت رضا علیه السلام فرمود: این مطلبی كه از تورات و انجیل و زبور نقل كردی و اسم این پیغمبر و وصی و دختر و دو نفر فرزند را بردی راست است و یا دروغ؟

گفت: راست است، و خداوند جز حق چیزی نمی گوید، پس از اینكه از جاثلیق اقرار گرفت متوجه رأس الجالوت شد و فرمود: اكنون فلان سفر را از زبور داود گوش بده.



[ صفحه 625]



رأس الجالوت گفت: قرائت كن خداوند به تو و فرزندان بركت دهد.

حضرت رضا (ع) سفر اول از زبور را قرائت كردند، تا آنگاه كه به نام محمد علی، فاطمه و حسن و حسین رسیدند و سپس فرمودند:

ای رأس الجالوت تو را به خداوند سوگند می دهم آیا این مطلب در زبور نیست، و همان طور كه به جاثلیق امنیت دادم به تو هم خواهم داد و اگر راست بگوئی در پناه من هستی.

رأس الجالوت گفت: آری مطلب شما همین طور در زبور هست، و آنان با نام ذكر شده اند.

امام (ع) فرمودند: به حق آیات ده گانه ای كه خداوند متعال بر موسی (ع) در تورات نازل كرد، آیا صفت محمد، علی، فاطمه و حسنین را در تورات دیده ای؟ كه خداوند آنان را به فضیلت و عدل ستوده است.

گفت: آری هر كس منكر این حقیقت شود كافر است، فرمود: پس اكنون فلان سفر تورات را گوش دهید.

در این هنگام حضرت رضا علیه السلام شروع به خواندن تورات كردند، و رأس الجالوت تعجب می كرد كه چگونه آن جناب با فصاحت و بلاغت آن را قرائت می كند، امام تورات را خواند تا به نام حضرت رسول (ص) رسید.

رأس الجالوت گفت: این احماد، و دختر احماد، و ایلیا، و شبر، و شبیر كه در تورات هست، تفسیرش به زبان عربی محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام هستند.

امام رضا علیه السلام آن سفر را تا آخر قرائت كرد، پس از قرائت رأس الجالوت گفت: ای فرزند محمد به خداوند سوگند اگر ریاستی كه اكنون در میان یهود دارم نبود به احماد ایمان می آوردم، و از فرمان تو اطاعت می كردم، به خداوندی كه تورات را بر موسی و زبور را بر داود نازل كرد كسی را ندیدم مانند تو تورات و انجیل



[ صفحه 626]



و زبور را قرائت كند، و بیانی شیرین تر و تفسیری روشن تر از بیان و كلام شما را ندیدم.

حضرت رضا (ع) با آنها تا هنگام ظهر گفتگو كرد، چون ظهر رسید فرمود: من اینك نماز می خوانم و سپس عازم مدینه می باشم و با والی مدینه وعده ملاقات دارم، و فردا صبح بار دیگر در این جا حاضر خواهم شد.

راوی گوید عبدالله بن سلیمان اذان و اقامه گفت و امام رضا نماز خواند و رفت روز بعد بار دیگر در مجلس شركت كرد، در این هنگام یك كنیز رومی را به مجلس آوردند و حضرت با وی به زبان رومی گفتگو فرمود و جاثلیق نیز گوش می داد.

امام رضا به آن كنیز گفت محمد را بیشتر دوست داری یا عیسی را؟

گفت قبل از این عیسی را بیشتر دوست داشتم ولی اكنون كه محمد را شناخته ام او را بیشتر دوست دارم.

جاثلیق گفت اگر دین محمد را پذیرفته ای چرا عیسی را مورد بغض قرار می دهی؟

كنیز گفت از این گفتارت به خدا پناه می برم، من عیسی را هم دوست دارم و به او مؤمن هستم، ولی محمد را بیشتر دوست دارم.